سلام .....
من از همیشه با تو ،
با تو صادق تر بوده ام ،
و تو ای خدای من ،
کُجایی ...؟!
من زَجِّه میزنم ،
من گریه می کنم ،
و تو ای خدای من ،
آیا خواهی شنید ...؟؟!!!
با تو داد زده ام ،
با تو بسیار فریاد می کنم ،
که مرا " وعده بَس ......... "
از همیشه عاشق ترم ،
آزادی ام را می خواهم ،
رهایی ام را ...
و اتاقَکی عاشقانه ،
برای زیستن ،
آنچه که به اجبار ،
به آن محکومم کردی !!!
و تو ای خدای من ،
آیا اکنون چه خواهی کرد .....؟؟؟!!!
" ه.م غروب "
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: دل درد غروب , " ه, م غروب " , چه خواهی کرد , وعده بَس , ,